از دیر باز بشر در پی آن بوده است که برای بقاء، بهبود کیفیت زندگی و آرامش، محیط زندگی خود را شناسایی و بهترین تصمیمات را برای دستیابی به این اهداف اتخاذ کند. شاید بتوان گفت انسان از زمانی که به مسئله انتخاب اندیشیده، مدلی در ذهن داشته است مدلی برای مقایسه آنچه ممکن است باشد و آنچه موجود است، آنچه میتواند خلق کند و آنچه در اختیار دارد و…. با این حال به نظر میرسد مدلهای اولیهای که توسط انسانها به کار میرفته آنطور که باید، صریح، همه فهم و قابل بررسی و نقد نبودهاند.
کارآفرینی از جمله مسائلی است که از دیرباز؛ بازتولید آن آرزوی اقتصاددانان، روانشناسان، جامعه شناسان و مدیران بوده است. مدلسازی کمک میکند زودتر و بهتر به این مهم دست پیدا کنیم.
پیچیدگی زندگی روز به روز در حال افزایش است، چه در زندگی صنعتی، چه در زندگی فردی و خانوادگی و چه در زندگی شغلی در یک سازمان، برای بقا به کمکهای مصنوعی وابسته هستیم. مسافت های طولانی را با خودرو، قطار یا هواپیما طی میکنیم. غذاهای خود را با وسایل گازی یا برقی میپزیم. بدین ترتیب بخشی از دنیای به هم پیوستهای شدهایم که در آن تصمیمات ما و دیگران اثرات قابل ملاحظه بر زندگی ما و سایرین خواهد داشت.
وقتی تصمیمات خوب از آب در آیند انتظار داریم خود و دیگران از آن منتفع و در عین حال وقتی اوضاع بد پیش میرود ممکن است با تبعاتی وخیم روبهرو شویم. همین موضوع در محیط کسب و کار نیز صادق است. برای مثال هزینه های تاسیس یک کارخانه یا بازسازی تجهیزات یک کارخانه موجود برای یک تولید کننده بسیار بالاست، مسلم است که تولید کننده هنگامی حاضر به انجام این سرمایه گذاری میشود که بداند هزینههای انجام شد منفعتی برای او در پی خواهد داشت، اما تولید کننده از کجا مطمئن باشد که تصمیم او مطابق دلخواهش پیش میرود؟ چگونه بداند که تقاضای کافی برای محصولاتش وجود خواهد داشت؟ از کجا مطمئن شود که فناوری کارخانه آن طور که در نظر گرفته کار خواهد کرد؟ یک روش برای بهبود این برنامهریزی، یافتن راههایی برای یادگیری از شکست های پیشین است. این یادگیری ایجاب میکند که محقق چیزی -یک مدل – در اختیار داشته باشد که عملکرد سیستم را با آن مقایسه کند.
کتاب حاضر شامل ۱۰ فصل میباشد که هر کدام از فصلها مبتنی بر یکی از موارد مرتبط با فرآیند کارآفرینی چه در سطح فردی و چه در سطح سازمانی میباشد.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.