دانشگاهها برای ایفای نقش موثر خود در دوران جدید، نمیتوانند در عین وفاداری به سازوکارهای سنتی خود پرچم دار و طلایه دار روزهای بهتر خود باشند. امروزه چالشها نیازمندیهای متعدد و متنوع علمی و نیز اطلاعاتی پیش روی نهادهای علمی قرار داده که برای رویارویی با آن، ضروری است در جهت نوعی تجدید حیات و تغییرات گسترده و حتی تنوع در اهداف، وظایف و کارکردها گام برداشت. برای کسب بیشترین بازدهی با کمترین هزینه این نهادها باید به نوسازی خود همت گمارند. از این رو برنامهریزی نوین و طراحی مجدد فعالیتها و نقشها ضرورتی اجتناب ناپذیر خواهد بود زیرا در اثر آن، کارکردهای این نهاد تغییرات اساسی کرده است.
بدین خاطر تجدید نظر در برنامهریزی آموزشی، شیوههای سیاستگذاری در نظام آموزشی و تحقیقات، تحلیل و تبیین تعامل بین حوزه صنعت و دانش، بازنگری در ساختار و وظایف نهادهای قبلی دانش، تجدید نظر در نظام پذیرش دانشجو، یافتن شیوههای نوین در پژوهش و تحقیقات به منظور تولید دانش، بررسی روشهای بهبود کیفیت آموزش و نیز تبیین رابطه میان آموزش عالی به نیازهای اقتصادی و اجتماعی جامعه به ویژه بازارکار از جمله موضوعات مهمی است که با توجه به ضرورت مراجعه، با نیازهای متغییر و متنوع جهان امروز برای نیل به توسعه، ضرورتی گریزناپذیر میکند که در مواقع تامل و تعمق در عوامل فوق لزوم تحول بنیانی در نظام آموزش عالی را به ویژه در کشورها به خوبی روشن میکند این اثر در هفت فصل تهیه شده است. فصل اول به مفاهیم و کارکردهای دانشگاه کارآفرین میپردازد و فصل دوم به ساختار این مدل از دانشگاهها که به دانشگاههای هزاره سوم شهره هستند اختصاص یافته است ودر فصل سوم مراکز رشد و پارکهای علمی و فناوری را مورد مداقه قرار دادهایم و در فصل چهارم، تجاریسازی دانش به عنوان اصلیترین عملی که یک دانشگاه سنتی برای تبدیل شدن به دانشگاه کارآفرین باید انجام دهد آمده است و فصل پنجم ارتباط موثر بین دانشگاه و صنعت بررسی شده است. فصل ششم در مورد نوآوری که کلید اصلی و حلقه مفقوده دانشگاهها برای تجاریسازی است بیان شده و در نهایت در فصل آخر مدلهای مختلف این دانشگاه از دیدگاه صاحب نظران مختلف آمده است هر جند که در کشور عزیزمان ایران برای استفاده از این مدلها باید ابتدا فرایند بومیسازی صورت گیرد ولی دانستن آنها قطعا کارگشا خواهد بود.